وجود مبارک امام صادق (ع) در این زیارت شریف یکی از والاترین اهداف قیام و شهادت امام حسین (ع) را رهایی بندگان خدا از بند جهالت و سرگردانی گمراهی معرفی می کنند . (َ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة )1 . دقت در این فراز زیارت ابعاد بزرگی از ارزشهای قیام سالار شهیدان و امام عارفان را مشخص می کند اهدافی که باید توسط پیروان آن حضرت شناخته و دنبال گردد .
نکته اول این که بر اساس این فراز ، قیام سید الشهدا (ع) نه تنها هدفی فرا منطقه ای که فرا تر از تمام مرزبندی ها دارد . هدف امام (ع) تنها رهایی جامعه اسلامی نیست بلکه او برای رهایی جامعه بشر قیام می کند . بشری که بداند یا نداند ، بخواهد یا نخواهد به هیچ روی نمی تواند از مرز حکومت الهی بیرون رود و سر از بندگی او برتابد . بشری که اگر از سر جهالت علمی یا عملی بندگی تشریعی او را نپذیرد از دایره بندگی تکوینی او گریزی ندارند و محکوم به حکم بلا منازع اوست.
از سوی دیگر با دقت در این فراز روشن می شود آن هدف والایی که خون قلب پاک ترین انسانهای آن عصر به پیروی از خون مطهّر امامشان در مسیر احیاء آن به زمین ریخت ، رهایی انسان از سرگردانی جهالت و گمراهی است . بدیهی است که چنین هدفی جز با روشن کردن چراغ عقل در گستره دلهای انسانها میسور نخواهد بود همانطور که به بیان نورانی علی (ع) چنین کاری از اساسی ترین اعمال پیامبران الهی که هادیان بشرند بوده است . 2 پس اگر بگوئیم که هدف والای قیام حسینی (ع) چونان انبیاء الهی عاقل کردن انسان بوده است سخن به گزاف نگفته ایم .
روشن است که منظور از آن عقلی که انسان را از چنگال جهالت رهایی می بخشد و تاریکی گمراهی را در هم می شکند عقل مصطلح این روزگار نیست . آن چیزی که انسان را به منفعت طلبی و خود خواهی کشانیده ، هوس مداری و رفتارهای غیر اخلاقیش را توجیه می کند ، ظلم و استثمارش را موجه جلوه می دهد ، استضعاف برخی ملل و استکبار برخی دیگر را نتیجه قهری توسعه میشمارد ، اندیشه مرگ خدا را در ذهن انسان متصور می کند و ... نه تنها عقل نیست بلکه پرده ضخیمی از اوهام اوست که برای انسان هیچ آینده ای جز نکبت و هلاکت به ارمغان نخواهد آورد حتا اگر دستاوردهای صنعتی و تکنولوژیکی حیرت انگیزی را موجب شده باشد .
آن عقلی که در اندیشه حسینی (ع) تا به آن پایه قیمت دارد که خون مطهرش را نثار آن سازد ، عقلی که رهایی بخش ، آزادی آور و هدایت آفرین است همان عقلی است که به فرمایش امام صادق (ع) انسان را در برابر مبدأ هستی و پروردگار قادر متعال مطیع می سازد و از قید بندگی غیر او رها می کند .3 عقلی که در نتیجه ی آن انسان به جای خود خواهی به خدا خواهی رو می آورد و به جای آنکه بر محور هوا و هوس یا تخیلات خویش بگردد بر محور توحید و باور برهانی و یقینی عقل و وحی خواهد گشت . چنین عقلی درکی روشن از حقیقت عالم ، فهم روشنی از فقر ذاتی موجودات در برابر غنی مطلق ، تسلیم بودن محض عالم هستی در برابر اوامر الهی، پرهیز از خرافه سازی و خرافه پردازی، احیاء مسئولیت شیعه، مسلمان و انسان بودن ، و مانند آنها را به ارمغان می آورد و آرام آرام قبله قلب بشر را به سوی کعبه عشق حضرت دوست می گرداند به گونه ای که دیگر میان او و محبوبش چیزی جز تخته بند تن نمی ماند.
حجاب چهره جان می شود غبار تنم
خوشا دمی کز این چهره پرده بر فکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
که در سراچه ترکیب تخته بند تنم 4
امیر عارفان علی (ع) در وصف اهل تقوی فرمود: لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب 5 اگر زمانی که خداوند برای آنان مقرر فرموده نبود از شدت اشتیاق به وعده ثواب الهی و خوف از عذاب او ، روح های آنان در بدنهایشان به مقدار چشم بر هم زدنی تاب نمی آورد . جائی که عقل در مراتبی متوسط موجوداتی این چنین تربیت می کند عقل آنانی که در مرتبه ای بالاتر به بیان نورانی امام صادق (ع) خداوند را نه برای شوق ثواب و ترس عذاب بلکه برای محبت و معرفتشان به او عبادت می کنند 6 انسانهایی را تربیت خواهد کرد که جز شوق لقاء وجه جمال جمیل الهی را در دل نمی پروردند .
دقت در این فراز نورانی دو دستور را به پیروان آن حضرت ابلاغ می کند که در پرتو آن هم دعای ( یا لیتنی کنت معکم ) به شکلی فراخور زمان و مکان مستجاب می شود و هم دامن عقل و ایمان و عشق ناب را گسترده و دامنه جهل و خرافه و بیهوده کاری و رفتار ها ، گفتارها ، اشعار یا سبکهای وهن آمیز که امروزه به نام اعتقاد یا عشق به ائمه یا کار دل موجب ملّوث شدن ساحت مطهّر عزاداری ها را فراهم آورده کوتاه می کند .
عزاداری حسین بن علی (ع) زمانی عزاداری و زیارت او زمانی زیارت است که موجب بازخوانی پیام و احیاء انگیزه و اهداف قیام او باشد . مجلسی که در آن تعقل خدا محور تقویت نشود و شرکت کنندگان آن از نظر دریافت معارف والای توحیدی قرآن و عترت چیزی بر خود نیافزایند ، اشعار و مراثی اش عقل و ایمان و عزت را ترویج نکند و قطرات اشک گریه کنندگانش محصول دریایی از محبت و معرفت وعزّت نباشد ، گر چه از در و دیوارش نام حسین بن علی (ع) ببارد هرگز در خط اهداف مبارک آن خون خدا نخواهد بود و آنچه در خط قیام کربلا نیست گر چه به نام کربلا هم ترویج شود کالای تقلبی است که نتیجه مطلوبی ندارد . اگر امام راحل ما به حق فرمود : ( این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است ) از همین روست که زنده نگهداشتن محرم و صفر موجب استمرار آموزه های اسلام خواهد بود . بر همین اساس احیاء اندیشه ها و آموزه های عقلانی قیام حسینی (ع) آن هم نه تنها در گستره شهر و کشور اسلامی بلکه با نگرش و بیانی جهانی - آنچنان که فطرت انسان را مخاطب قرار دهد نه نژاد و ملّیت و قومیّت او را – یکی از آموزه های دعای اربعین است .
آنجا که تعقل است و برهان و هدایت و ایمان ، صراط نورانی حسین (ع) و کلاس درس عاشورائی اوست و آنجا که چنین نیست ... !
و امّا به دوستان وبلاگ نویسم آنانی که می خواهند تا در مسیر اهداف وجود مبارک سید الشهدا قلم بزنند عرض می کنم که اگر متن ادبی می نویسیم ، اگر از خاطره ها می نگاریم و اگر در هر موضوعی دست به قلم می بریم تنها زمانی می توانیم خود را در مسیر استمرار حرکت کاروان همیشه جاری حسین بن علی (ع) ببینیم که جوهر قلم و گوهر وقت و توانمان را در همان مسیری به کار بریم که مولایمان در آن مسیر خون قلب مبارکش را ریخت .(َ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَة ).
میدانم که با این همه پر گویی نتوانستم حق مطلب را ولو درخور این فراز کوتاه از این درسنامه عظیم ادا نمایم اما خوشحالم که به توفیق خدای متعال و کرامت مولایم حسین بن علی (ع) توانستم چند سطری در این خصوص به رشته تحریر در آوردم . خواهران و برادرانم ظهر اربعین ، هنگامی که دل به درسنامه عاشقانه اربعین مولایمان می سپارید این برادرتان و خانواده اش را نیز از دعای خیرتان محروم نفرمائید .
کلام آخر : درست 26 سال قبل در شب اربعین سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) ،در شهر تهران و در حوالی اتوبان شهید محلاتی امروز که آن روزگار به نام شهید کمال وجودی بود ،درست رو به روی درب خانه مان و در حالی که محفل عزای حسینی در آن برپا بود، پدرم که لباس ترویج اهداف قرآن و عترت را به تن داشت دست ناپاکی از آستین منافقی بیرون آمد و به ضرب گلوله او را از پای در آورد. او اینگونه همچون مولایش به خون غلطید و به عهد دیرینش با خدا و امام عاشقان وفا کرد . شربت گوارای شهادت را مستانه نوشید و از این خاکدان عاشقانه پر کشید تا در جوار رحمت حق از جام طهور ولای قرآن و عترت بنوشد و از زمره ( عند ربهم یرزقون ) باشد . ثواب این سعی مختصر را با دنیایی از خجلت و عذر تقصیر به روح بلند او پیشکش می کنم و از آن صاحب خُلق کریم می خواهم که فرزند خطاکار خویش را به نسیمی از دعای خیر و رضای قلبش به یاد آورد و از شما دوستان نیز درخواست می کنم تا از قلوب مهربان به نثار فاتحه و صلواتی روح او و برادر مرحومم را میهمان مائده آسمانی نور سازید .
----------------------------------------------------------------------------------------
پ . ن . 1 = تهذیبالأحکام ،ج 6 ، ص 113
پ . ن . 2 = نهجالبلاغة ، خطبه 1
پ . ن . 3 = قَالَ (ع) : مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ فَقَالَ تِلْکَ النَّکْرَاءُ تِلْکَ الشَّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ . الکافی ،ج 1 ،ص 11
راوی روایت از امام صادق (ع) درباره معنی عقل می پرسد و امام پاسخ می دهد : عقل آن است که بواسطه او خداوند رحمان عبادت می شود و بهشت به دست می آید . راوی می گوید که پرسیدم پس آنچه در معاویه بود ( اگر عقل نبود ) چه بود ؟ فرمود : آن غیر عقل بود همان که شیطنت است گر چه عقل نماست اما عقل نیست .
پ . ن . 4 = دیوان غزلیات لسان الغیب حافظ شیرازی ( قدس سره ) .
پ . ن . 5 = نهج البلاغه ، خطبه 192
پ . ن . 6 = إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ . الکافی،ج2 ، ص84
امام صادق (ع) فرمود : عبادت کنندگان خدا سه نوع اند گروهی او را از ترس عبادت می کنند که اینان عبادتشان به عبادت بردگان می ماند و گروهی او را به طمع و طلب ثواب می پرستند که اینان هم تاجرانه عبادت می کنند و گروهی او رابه خاطر محبتی که به او دارند می پرستند که عبادت اینان عبادت آزادگان و برترین عبادت است .